درادامه بحث آزادی درسیره وسیاست حضرت امیر به اصل مهم آزادی انتخاب می پردازیم آزادی انتخاب به این معناست که مردم درگزینش حاکمان هم حق اظهارنظر وگزینش دارند وهم حق نظارت درباره موضوع حکومت وحاکمان درسیره وسیاست ائمه ونقش مردم در انتخاب آنها تفسیرهای متعددی ارائه شده است
برخی نقش مردم رادرحد مقبولیت فبول دارند یعنی اگر انتخاب مردم واقبال عمومی نباشد حکومت از مشروعیت نمی افتد بلکه حکومت موفقی نخواهد بود چون مقبول عامه نیست برخی هم علاوه بر مقبولیت نظرمردم رادر مشروعیت نیز می پذیرند
واین به این معناست که حکومتی که مورد قبول مردم نباشد اساسادارای مجوز شرعی برای حکومت نیست اما سیره ائمه خصوصا حضرت امیر در سیاست حکومت کدام نظررا تایید می کند ؟قبل از وارد شدن به این موضوع یک مساله را باید روشن کنیم
وآن تفاوت بین امامت وخلافت وحکومت است همان طور که می دانیم حضرات ائمه علیهم السلام دارای شئون مختلف در نسبت با افراد وجامعه هستند یک شان ولایت وامامت رادارند که شان هدایت گری انسان هاست که این شان انتخابی نیست.
وبه نظر شیعه انتصابی است وخداوند آن را مشخص می کند اما علاوه برآن رهبر وخلیفه هم هستند وشان رهبر سیاسی را نیز دارند آنچه که محل بحث است همین شان است نه شان اول ،حال باز می گردیم به سئوال که حکومت درنگاه وسیره ائمه انتخابی است یا انتصابی وبه تعبیر بهتر آیامردم درمشروعیت حکومت نقش دارند یانه ؟
اگر سیره حضرت امیررا بررسی کنیم می بینیم آن حضرت درقبال غصب حکومت به خاطر نبودن زمینه ویار سکوت می کنند وبعداز بیش از بیست سال بااصرار مردم حکومت را می پذیرند سایر ائمه نیز غالبا به خاطر نبودن زمینه اجتماعی دست به تشکیل حکومت نمی زنند
واینها می رساند که نقش مردم درحکومت از نظر اسلام نقش تعیین کننده است وبنانیست با کودتا وروش استبدادی کسی حاکم شود واساسا حکومت استبدادی بدون پشتوانه مردم پذیرفته نیست
ومساله مهم تر وبالاتر از مقبولیت تنهاست است اما نمی توان هم براحتی گفت نقش مردم درحد مشروعیت بخشی است چراکه ائمه حتی دربعد سیاسی بدون تایید مردم هم حاکمیتشان مشروع است
چراکه حکومت شعبه ای از ولایت است که درقرآن این ولایت به خداورسول وائمه داده شده است(انما ولیکم الله ورسوله والمومنون الذین یوتون الزکاه وهم راکعون ولی شما فقط خداورسول وکسانی هستند که درحال رکوع زکات می دهند ،وبه اعتراف شیعه وسنت مصداق زکات دهنده دررکوع حضرت امیر است )
اما نکته ای که مطرح است این که همان طور که خدا ورسول وائمه ولایت دارند مومنان نیز ولایت دارند بنابراین مشروعیت حکومت دینی بر پایه ولایت خداورسول وائمه ومردم بنانهاده شده است (المومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر، زنان ومردان وزنان مومن برخی بربرخی ولایت دارند وامربه معروف ونهی از منکر می کنند )
وگرچه ائمه بدون مردم نیز حق ولایت دارند اما مشروعیت اعمال این ولایت زمانی است که با ولایت مومنان همراه باشد پس می شود به تعبیر فقهی گفت درمقام ثبوت حکومت ائمه نیازی به قبول وانتخاب مردم ندارد
امادرمقام اثبات وابسته به آن است درواقع حکومت دینی زمانی عینیت به خود می گیرد که همه پایه های آن تحقق داشته باشد بنابراین باید گفت اعمال حکومت دینی وابسته به نظر مردم است وزمانی اعمال می شود که مردم ومومنان هم بپذیرند واین نظریه می تواند بین دو نظریه مقبولیت ومشروعیت مطرح شود این بحث راانشاالله ادامه می دهیم